معنی ارز – فرهنگ معین و عمید

معنی ارز در فرهنگ عمید

۱. (اقتصاد) سند بانکی که ارزش آن به پول خارجی معیّن شده باشد.

۲. (اقتصاد) پول خارجی که در داخل مملکت خریدوفروش شود.

۳. (بن مضارعِ ارزیدن) = ارزیدن

۴. [قدیمی] قدر ‌و قیمت: بسنده کند زاین جهان مرز خویش / بداند همه مایه و ارز خویش (فردوسی: ۲/۲۶۲).

۵. [قدیمی] بها؛ نرخ.

معنی ارز در فرهنگ معین

( اَ ) [ په . ] (اِ.) 1 – بها، قیمت ، ارزش . 2 – پول خارجی ، پول بیگانه . ؛ ~ تهاتری ارزی که در قراردادهای پایاپا مبنای محاسبه قرار می گیرد. ؛ ~ یوزانس ارزی که پس از دریافت کالا حواله می شود. ؛ ~ دولتی ارزی که دولت از طریق بانک های مجاز و به نر

دیدگاهتان را بنویسید