معنی استوا در فرهنگ عمید
۱. (جغرافیا) دایرۀ فرضی که مانند کمربند کرۀ زمین را احاطه کرده و زمین را به دو نیمکرۀ شمالی و جنوبی تقسیم میکند.
۲. (اسم مصدر) [قدیمی] راست بودن؛ بدون خمیدگی بودن.
۳. (اسم مصدر) [قدیمی] مستقر شدن؛ قرار گرفتن؛ استقرار.
۱. (جغرافیا) دایرۀ فرضی که مانند کمربند کرۀ زمین را احاطه کرده و زمین را به دو نیمکرۀ شمالی و جنوبی تقسیم میکند.
۲. (اسم مصدر) [قدیمی] راست بودن؛ بدون خمیدگی بودن.
۳. (اسم مصدر) [قدیمی] مستقر شدن؛ قرار گرفتن؛ استقرار.