معنی ابلق – فرهنگ معین و عمید

معنی ابلق در فرهنگ عمید

۱. ویژگی هر‌چیز دورنگ، به‌ویژه سیاه ‌و ‌سفید.

۲. (اسم) [قدیمی] پرهای سیاه و سفیدی که سپاهیان و رزم‌جویان به کلاه خود می‌زدند.

۳. (اسم) مطلق اسب.

* ابلق ایام: [قدیمی، مجاز] دنیا و روزگار و زمانه به اعتبار روز و شب؛ ابلق چرخ؛ ابلق فلک.

معنی ابلق در فرهنگ معین

(اَ لَ) [ ع . ] (ص .) 1 – دو رنگ . 2 – پیس ، پیسه ، سیاه و سفید. 3 – مجازاً روزگار، زمانه . ابلک هم گویند.

دیدگاهتان را بنویسید