معنی آونگ در فرهنگ عمید
۱. ریسمانی که خوشههای انگور یا میوۀ دیگر را به آن ببندند و از سقف خانه یا دکان یا جای دیگر آویزان کنند که تا زمستان بماند: چون برگ لاله بودهام و اکنون / چون سیب پژمریده بر آونگم (رودکی: ۵۲۶).
۲. (صفت) هر چیز آویخته؛ آویزان.
۳. (فیزیک) جسم سنگینی که به ریسمان آویزان کنند و حرکتی متناوب به طرفین دارد؛ پاندول: آونگ ساعت.
معنی آونگ در فرهنگ معین
(وَ) ( اِ.) 1 – ریسمانی که خوشه های انگور و دیگر میوه ها را به آن می بندند و از سقف می آویزند تا فاسد نشود. 2 – هر چیز آویخته ، معلق . 3 – جسم سنگینی که گرد محور ثابتی حرکت کند، مانند پاندول ساعت .