ممعنی آوخ – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی7 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آوخ در فرهنگ عمیدمعنی آوخ در فرهنگ معینمعنی آوخ در فرهنگ عمید آه؛ وای؛ آوه؛ آواه؛ دریغ؛ دریغا؛ افسوس: جهان دست جفا بگشاد آوخ / وفا را زور بازویی نماندهست (خاقانی: ۷۴۸).معنی آوخ در فرهنگ معین (وَ) ( اِ.) نصیب ، قسمت ، بهره .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.