معنی آهیختن در فرهنگ عمید

۱. بیرون کشیدن چیزی از چیز دیگر، مانندِ شمشیر از غلاف یا دست از دستِ دیگری؛ برکشیدن: بیاهیخت زاو دست و بر پای خاست / غمی شد بیازید با بند راست (فردوسی۲: ۱۵۷۲).

۲. بالا آوردن چیزی به قصد زدن، مانندِ شمشیر: چو شه را برون نامد آن مَه ز میغ / چو خورشید آهیخت رخشنده‌تیغ (جامی۷: ۴۶۳).

۳. بلند کردن؛ برافراختن: آهیخته چو هندوی محرورساق گوش / وآکنده همچو زنگی مرطوب یال و ران (اثیرالدین اخسیکتی: ۲۳۰).

معنی آهیختن در فرهنگ معین

(تَ) [ په . ] (مص م .) 1 – آهختن ، آختن ، برکشیدن ؛ بیرون کشیدن چیزی مانند شمشیر، تیغ . 2 – بلند کردن ، برافراشتن . 3 – صف کشیدن . 4 – راست کردن ، قائم کردن ، محکم کردن ، استوار کردن .

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *