ممعنی آفند – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی1 سال قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آفند در فرهنگ عمیدمعنی آفند در فرهنگ معینمعنی آفند در فرهنگ عمید جنگ؛ پیکار؛ نبرد؛ دشمنی: ابری بفرست بر سر ری / بارانْش ز هول و بیم و آفند (بهار: ۲۸۸).معنی آفند در فرهنگ معین (فَ) ( اِ.) خصومت ، دشمنی ، جنگ .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.