ممعنی آشکاره – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی1 سال قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آشکاره در فرهنگ عمیدمعنی آشکاره در فرهنگ معینمعنی آشکاره در فرهنگ عمید آشکار؛ آشکارا؛ پدیدار؛ پیدا؛ نمایان: فرصت شمر طریقهٴ رندی که این نشان / چون راه گنج بر همهکس آشکاره نیست (حافظ: ۱۶۳).معنی آشکاره در فرهنگ معین (شُ یا ش ِ رِ) (ص .) پیدا، معلوم ، آشکارا.اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.