معنی احدب – فرهنگ معین و عمید

معنی احدب در فرهنگ عمید

ویژگی کسی که سینه‌اش فرورفته و پشتش برآمده است؛ گوژپشت: بس مبارز که زیر گرز تو کرد / پشت چون پشتِ مردمِ احدب (فرخی: ۱۴).

معنی احدب در فرهنگ معین

(اَ دَ) [ ع . ] (ص .) 1 – گوژپشت . کسی که پشتش قوز و برآمدگی داشته باشد. 2 – شمشیر کج .

دیدگاهتان را بنویسید