ممعنی اثلم – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی10 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی اثلم در فرهنگ عمیدمعنی اثلم در فرهنگ معینمعنی اثلم در فرهنگ عمید ۱. (ادبی) = ثَلم ۲. [قدیمی] رخنهدار؛ رخنهیافته. ۳. [قدیمی] شمشیر یا نیزهای که در آن رخنه ایجاد شده باشد.معنی اثلم در فرهنگ معین (اَ لَ) [ ع . ] (ص .) رخنه دار، رخنه یافته .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.