معنی ابتسام – فرهنگ معین و عمید

معنی ابتسام در فرهنگ عمید

۱. تبسم کردن؛ لبخند زدن.

۲. شکفتن.

معنی ابتسام در فرهنگ معین

(اِ تِ) [ ع . ] 1 – (مص ل .) لبخند زدن ، تبسم کردن . 2 – (اِمص .) شکرخند، لبخنده .

دیدگاهتان را بنویسید