ممعنی آمر – فرهنگ معین و عمیدپیام غلامرضایی7 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آمر در فرهنگ عمیدمعنی آمر در فرهنگ معینمعنی آمر در فرهنگ عمید امرکننده؛ امردهنده؛ فرماندهنده؛ فرمانده؛ کارفرما.معنی آمر در فرهنگ معین ( اَ ) [ ع . ] 1 – (مص م .) فرمان دادن . 2 – (اِ.) دستور، حکم . جِ اوامر. ؛~ و نهی کردن کسی را به اطاعت از خود واداشتن .اشتراک گذارینوشته قبلمعنی آژیریدن – فرهنگ معین و عمیدآیتم بعدیمعنی اجماع – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.