معنی آمدن – فرهنگ معین و عمید

معنی آمدن در فرهنگ عمید

۱. رسیدن؛ فرارسیدن.

۲. پدیدار گشتن.

۳. بازگشتن.

۴. اتفاق افتادن.

۵. برازنده بودن؛ متناسب بودن: دکتر بودن به او می‌آمد.

۶. متولد شدن.

معنی آمدن در فرهنگ معین

(مَ دَ) [ په . ] (مص ل .) 1 – رسیدن ، فرا – رسیدن . 2 – آغاز کردن ،شروع کردن . 3 – سر زدن ، واقع شدن . 4 – گذشتن ، سپری شدن . 5 – اصابت کردن ، رسیدن . 6 – گنجیدن . 7 – پدیدار گشتن ، پیدا شدن . 8 – شدن ، گردیدن . 9 – فرض کردن . 10 – برآمدن ، مقابله کردن

دیدگاهتان را بنویسید