معنی آفتاب پرست در فرهنگ عمید

۱. (زیست‌شناسی) جانوری شبیه سوسمار با زبان دراز، چشمان بزرگ، و دُم بلند که می‌تواند خود را به رنگ محیط درآورد؛ آفتاب‌گردک؛ حِربا؛ خورپا؛ سوسمار هفت‌رنگ.

۲. (صفت) کسی که آفتاب را پرستش کند؛ خورشیدپرست.

۳. (زیست‌شناسی) گیاه علفی با کاسبرگ‌های پَهن گسترده و گل سفید: هر سویی کآفتاب سر دارد / گل ازرق در او نظر دارد ـ لاجرم هر گلی که ازرق هست / خواندش هندو آفتاب‌پرست (نظامی۴: ۶۸۶).

۴. (نجوم) از صورت‌های فلکی نیمکرۀ جنوبی؛ حِربا.

معنی آفتاب پرست در فرهنگ معین

(پَ رَ) ( اِ.) 1 – جانوری است شبیه به مارمولک ، از ردة خزندگان با زبانی دراز که از آن برای شکار حشرات استفاده می کند. 2 – گیاهی از تیرة گاوزبان که در اراضی بایر روید، و گل های کوچک و سفید و آبی دارد. 3 – مجازاً، زرتشتی ، کافر.

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *