معنی آشکار – فرهنگ معین و عمید

معنی آشکار در فرهنگ عمید

آنچه بتوان آن را با حواس پنجگانه درک کرد؛ نمایان؛ پدیدار؛ پیدا؛ هویدا؛ ظاهر؛ واضح.

* آشکار شدن: (مصدر لازم) آشکار گشتن؛ نمایان شدن؛ ظاهر شدن.

* آشکار کردن: (مصدر متعدی)

۱. آشکار ساختن؛ نمایان ساختن؛ ظاهر کردن.

۲. فاش کردن.

معنی آشکار در فرهنگ معین

( اِ ) ( اِ.) شکار.

دیدگاهتان را بنویسید