معنی آسیمه در فرهنگ عمید

آشفته؛ شوریده‌حال؛ پریشان‌خاطر؛ سرگشته؛ مضطرب؛ مشوش: نه آسیمه گشت و نه پرسید راز / نیایش‌کنان رفت و بردش نماز (فردوسی: ۱/۷۸)، یکی بانگ برزد بر او مادرش / که آسیمه‌ برگشت جنگی سرش (فردوسی: ۶/۶۶).

معنی آسیمه در فرهنگ معین

(م ِ) (ص .) 1 – آشفته ، پریشان . 2 – مضطرب ، سرگشته . 3 – ژولیده . 4 – شتابزده . 5 – هراسیده .

اشتراک گذاری
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *