معنی آبادانی در فرهنگ عمید
۱. آباد بودن.
۲. (مصدر متعدی) آباد ساختن زمین با کشتوکار؛ آباد کردن.
۳. (اسم) [قدیمی] جایی که در آن آب و گیاه پیدا شود و مردم در آنجا زندگانی کنند.
معنی آبادانی در فرهنگ معین
(حامص . اِ.) 1 – عمران ، آبادی . 2 – منسوب به شهر «آبادان ». 3 – آبادی ، قریه . 4 – رفاه ، آسایش . 5 – زراعت ، کشاورزی .